- باذن الله
- به دستوری خدا به پروانه خدا بد ستوری خدای باجازه حق تعالی: واندر خواهم از دوستان دعا کنند بتوفیق یافتن بجواب کردن بصواب باذن الله تعالی عزوجل
معنی باذن الله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیاری خداوند (درمورد کارهایی که در آینده باید انجام شود استعمال کنند)، یا بعون الله تعالی. بیاری خدای تعالی. یا بعون الله و حسن توفیقه. بیاری خدای ونیکی تایید او: و ما دین باب حکایت کسانی که بر وجود صانع دلایل گفتند و برهستی وحدانیت او در حقایق سفتندایراد کنیم بعون الله و حسن توفیقه. یا بعون الله وتیسیره. بیاری خدای و آیان کردن وی: اکنون شمتی از محاسن عدل که پادشاهان را ثمین تر حلیتی و نفیس تر موهبتی است یاد کرده شود و در آن هم جانب ایجاز و اختصار را برعایت رسانیده آید بعون الله و تیسیره
آفرین خدای برتو باد،خجسته باد،آفرین،فری،آباد،یا بارک الله. آفرین خدای برتو باد: از این عجب تر سخاوت تو که چنین چیزی فاخر بدست آوردی و بنزدیک ما فرستادی بارک الله علیک
هنگام اظهار شادی یا خشنودی یا تحسین کسی به کار می رود، آفرین، مرحبا مثلاً بارک الله، گل کاشتی
خداپور پسرخدا پورخدا
درخدا، در رحمت الهی: سامری را آن هنر چه سود کرد کان فن از باب الهش مردود کرد. (مثنوی)